از همان دوران نوجوانی به نویسندگی علاقه داشتم. ورق به ورق دفترهایم پر از دلنوشته های کوتاه و بلند بود. فرقی نمی کرد دفتر ریاضی باشد یا دفتر ادبیات فارسی، هر دفتری را که باز می کردید در حد چند جمله در آن نوشته ای برای خواندن وجود داشت.


اولین روزی که وارد حرفه خبرنگاری شدم هیچ چیز به اندازه اینکه هزاران نفر می توانند نوشته های هایم را بخوانند خوشحالم نمی کرد؛ اما این آغاز راه بود و هنوز به خوبی نمی دانستم چه تفاوت هایی بین نوشته برای خود و نوشته برای دیگری وجود دارد. این را نمی دانستم که وقتی محتوایی برای عموم منتشر می شود مردم واژه به واژه و جمله به جمله آن را قضاوت می کنند؛ و درباره اش نظر می دهند.