روزهای پایانی شهریور ۱۴۰۱ به دلیل یک تصادف سنگین، خودروی من به پارکینگ منتقل شد؛ تا روزهای بیشتری را در ۶ماهه دوم سال از حمل و نقل عمومی برای رسیدن به محل کار استفاده کنم.

پس از یک دهه فعالیت رسانه‌ای و خبری، این تصادف که از نظر زمانی با تحولات سیاسی_اجتماعی ایران همراه شد، قدری در نوع گفت‌و‌گوهای من با دیگران (در موضوعات سیاسی، اجتماعی و ...) تغییر ایجاد کرد.

در اینجا به ریشه اتفاقات کف خیابانی، اعتراضات مردمی و یا نوع برخورد حکومت با معترضین کاری ندارم. موضوعی که اساسا توجه چندانی به آن نشده، این است؛ که ما ایرانی‌ها چقدر کم باهم حرف می‌زنیم و چقدر سخت حرف‌های شخص مخالف خود را تحمل می‌کنیم.

یکی از مهم‌ترین دلایل غبارآلود بودن فجازی و عدم فهم دوجانبه این است؛ که ما در فضای حقیقی حرف نمی‌زنیم؛ اما فجازی را به مکانی برای تخلیه افکار خود در زمینه‌های مختلف و از جمله مباحث سیاسی تبدیل کرده‌‎ایم.

این روزها در تاکسی بیشتر با مردم حرف زدم. (منظورم مردم به معنای واقعی کلمه است و نه آن‌چیزی که صرفا در رسانه‌ها شاهدش هستیم.) شاید چشم و گوششان به علت ندانم‌کاری برخی مسئولین به رسانه‌های بیگانه باشد؛ اما این مردم نه رسانه‌های بیگانه را قبول دارند؛ و نه محتوای این رسانه‌ها برایشان حجت است.

مردم به دنبال حقیقت هستند، مطالباتی دارند؛ که البته بر حق است و حتی اگر بر حق هم نباشد، مسئولین وظیفه شنیدن آن را دارند و از طرفی ابهاماتی دارند؛ که باید برطرف شود.

گفت‌وگوهای تاکسی‌محور من در این روزها به عنوان یک دانش‌آموخته علوم سیاسی و فعال رسانه‌ای تا به اینجا بازخورد مثبتی داشته و فکر می‌کنم اگر در طول سالیان گذشته بخشی از وقت خود را علاوه بر کار مجازی و مکتوب به حضور در فضای واقعی اختصاص می‌دادم، توفیقات بیشتری کسب می‌کردم.

فقدان گفت‌وگو، بحران آفرین است؛ و باعث انباشت نفرت می‌شود. مباحثات چهره‌به‌چهره همراه با رعایت احترام می‌تواند شدت بحران را کاهش دهد؛ و از بحران‌های احتمالی جلوگیری کند. همچنین وقتی طرفین در فضای حقیقی حسن نیت را برای بهتر شدن شرایط مشاهده کردند قطعا تلاش آن‌ها بر این خواهد بود؛ که از این پس در فجازی بر مشترکات ملی تاکید بیشتری داشته باشند.

گفت‌وگوهای مسجد و محله محور، کرسی‌های آزاد اندیشی دانشگاهی و پرسش‌وپاسخ‌های دانش‌آموزی، گره‌گشای دودستگی، چنددستگی و اختلاف نظرها بین مردم است؛ که سال‌ها نسبت به انجام آن‌ها بی‌توجه بوده‌ایم و یا آن را از حالت مردمی خارج کرده‌ایم و صرفا به دلیل پرکردن گزارش کار کیفیت اجرا اهمیت چندانی برایمان نداشته است.


بزرگترین معجزه الهی کلام خدا بود؛ که بر پیامبر خاتم حضرت محمد (ص) نازل شد. این یعنی می‌توانیم بیشتر مشکلات بین انسان‌ها را با گفت و گو حل کنیم؛ به شرط اینکه انصاف را رعایت کنیم و بر حقایق سرپوش نگذاریم.


به امید اینکه ما ایرانی‌ها در سال ۱۴۰۲ به‌جای پاک کردن صورت‌مسئله‌ها بیش از گذشته بتوانیم برای حل مسئله‌ها باهم حرف بزنیم.