پا نهادن در میدان خبرنگاری که یکی از سخت ترین شغل های دنیاست نمی تواند سرچشمه ای جز عشق به یک کار داشته باشد.
خبرنگاری در کشور ما نیز بیش از سایر نقاط دنیا سختی های خاص خودش را دارد چرا که در صورت انجام کوچکترین انتقاد ها از واقعیت های تلخ اجتماع باید خود را برای بزرگترین توهین ها و بی احترامی ها آماده نمایید.
با وجود اینکه عده ای به اسم خبرنگار و با سوءاستفاده از جایگاه خبرنگاری، بدون دانش آکادمیک و عدم پیروی از ارزشهای اخلاقی وارد بازار مافیا و تجارت رسانه شده اند و برای خود سرمایه های کلانی جمع کرده اند، اما معتقدم که خبرنگاری هنوز جایگاه خودش را در ایران پیدا نکرده است و این قشر از مظلوم ترین اقشار است.
بگذریم، دنیای خبرنگاری در چند سال فعالیت حرفه ای در رسانه ها، خبرگزاری ها و نشریات مکتوب برای من همچون یک کتاب رمان و یا یک فیلم سینمایی پر فراز و نشیب بود که هر روز باید معادله چند مجهولی جدیدی را حل می کردم و خودم را برای توطئههای احتمالی و توهین ها و تهدید های حضوری و تلفنی پس انتشار اخبار آماده می ساختم.
در سالهای خبرنگاری به دلیل چالشهای کاری افراد زیادی به واسطه حق گویی وارد زندگی من شدند و افراد زیادی به واسطه تلخی حقیقت از زندگی من خارج شدند تا با پوست و گوشت استخوان این مفهوم را لمس کنم که حرفه خبرنگاری از جمله سخت ترین کارهای دنیاست.
به هر حال خبرنگاری شغل، حرفه، هنر و عشق است، هنری و عشقی که خبرنگار باید با جان و دل عاشق آن باشد تا بتواند در این زمینه موفق باشد و اگر این عشق به کار نبود قطعا سختی های طاقت فرسای آن تحمل پذیر نبود.