دردهای این زمانه تمامی ندارد و هر روز باید شاهد اهانت ها و هجمه ی پی در پی قلم بدستان کج اندیش جریان لیبرالی و استعماری به جریان انقلابی و ارزشی باشیم. یک روز تحت عنوان آزادی بیان، یک روز تحت عنوان حقوق زنان، روز دیگر ... و امروز هم با کلمه طییه شهید و شهادت، جریان انقلابی در طول تاریخ همواره زخم های زهر دار و هجمه ی سفیهان را تحمل نموده و با مرهم صبر و شکیبایی و نیز وعده نصرت الهی، جراحت وارده به پیکره خود را التیایم بخشیده است.
حکایت آنچه گفته شد، به یادداشت اخیر روزنامه قانون منتسب به جریان اصلاح طلب که به علت نشراکاذیب، تشویش اذهان عمومی، انتشار مطالب خلاف عفت عمومی، اهانت شنیع به جریان انقلابی و اصولگرایی و... چندین مرحله سابقه توقیف و محکومیت در محاکم قضایی را در کارنامه سیاه و مفتضح خود دارد بر می گردد.
شور و اشتیاق نمایندگان مجلس در جریان مراسم تحلیف رئیس جمهور دولت دوازدهم برای گرفتن سلفی با "فدریکا موگرینی" مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به قدری عجیب و غریب بود که به سرعت تصاویر آن در شبکه های اجتماعی پخش شد و موج گسترده ای از اعتراضات مردمی را برانگیخت.
موج خبری تصاویر منتشر شده از نمایندگان مجلس برای سلفی گرفتن با موگرینی به قدری گسترده بود که رسانه های خارجی نیز نتوانستند از چنین خبری چشم پوشی نمایند و حتی بعضی از آنها با تیترهایی مشابه تیترهای ایرانی مانند "سلفی های شرم آور" و "سلفی حقارت" استفاده کردند.
ماجرای "سلفی حقارت"، ماجرایی ناراحت کننده و به معنای واقعی کلمه شرم آور بود که تا سالها از یاد مردم ایران نخواهد رفت. اما ناراحت کننده تر از این حرکت، اتفاقات پس از آن بود. هر کدام از جناح سیاسی سعی کردند تقصیر "سلفی حقارت" را به گردن یکدیگر بیاندازند تا از آب گل آلود برای مقاصد سیاسی خود بهره برداری نمایند. در این شرایط اصل حرکت اشتباه نمایندگان مجلس به فراموشی سپرده شد و ذهن مردم معطوف به دعواهای سیاسی شد.
اما ریشه اصلی "سلفی حقارت" در کجاست؟
پا نهادن در میدان خبرنگاری که یکی از سخت ترین شغل های دنیاست نمی تواند سرچشمه ای جز عشق به یک کار داشته باشد.
خبرنگاری در کشور ما نیز بیش از سایر نقاط دنیا سختی های خاص خودش را دارد چرا که در صورت انجام کوچکترین انتقاد ها از واقعیت های تلخ اجتماع باید خود را برای بزرگترین توهین ها و بی احترامی ها آماده نمایید.
پس از انقلاب 57 تحولات بسیار گسترده ای در حوزه های مختلف جمهوری اسلامی ایران اتفاق افتاد که یکی از این تحولات در حوزه سیاست خارجه بود. سیاست خارجه ایران اسلامی پس از انقلاب بر مبنای عدم امتیاز دهی به ابرقدرتها و حمایت از مظلومان و آزادی خواهان جهان بود.
جمهوری اسلامی در آرمانشهر خود تمامی مردم مسلمان جهان را بر مبنای آیات قرآنی یک امت واحده می داند به همین جهت متجاوزین به خاک کشور فلسطین را به رسمیت نمی شناسد و هیچگاه اسرائیل را عنوان یک کشور قبول نکرده است.
بر مبنای همین استدلال نه تنها رژیم صهیونیستی در معادلات سیاسی و روابط بین المللی جمهوری اسلامی هیچگونه جایگاهی ندارد، بلکه در دیدارهای ورزشی نیز ورزشکاران جمهوری اسلامی در مقابل ورزشکاران اسرائیلی حاضر نمی شوند.